مــروز پــر از شـور و تـلاطـم شده ام
سرمست شراب وساغروخم شده ام
مـن وارد ایـن راهـم و از حـال خـراب
در کوچـه عـاشـقـی او گـم شده ام
چـون قـطـره امـیـد وصـل دریـا دارم
دریـایـی و مـن باتو چو قلزم شده ام
از تـیـر و کـمـان مـژه و ابـرویـت
چون زخم شبیه یک تبسم شده ام
تـو ضـامـن آهـویـی و مـن مثل غزال
مـحـتــاج نــوازش و تـرحـم شـده ام
هـر وقـت دلـم بـرایـتـان مـی گـیـرد
من راهی شهر خواهرت قم شده ام
دیـوانـه عـشـقـتـان شـدم از ایـن رو
انـگـشـت نـمـای کـل مردم شده ام
گـر اذن دهـی دوبــاره پـرواز کـنــم
مـن زائـر آسـمـان هـشـتـم شده ام
- سه شنبه
- 12
- دی
- 1391
- ساعت
- 20:31
- نوشته شده توسط
- عفاف
ارسال دیدگاه