• دوشنبه 3 دی 03

 مختار وطن پرست

غزل حضرت مهدی(عج) -(ای همنفسِ دلها وی مونسِ تنهایی)

506

ای همنفسِ دلها وی مونسِ تنهایی
شُوریده ام از عشقت ای مایهء شیدایی

بی روی بهارانت گلگشت چکار آید
آیا چه شود چون سرو در صحنِ چمن آیی

اهریمن و دیو و دَد افرشته دلان سوزد
باز آی سلیمانا ای نُورِ اَهورایی

هر دیده که بنشاند گردِ رهِ دیدارت
در منظرِ جان و دل هر لحظه هُویدایی

از دیدهء دریایی سیل است روان هر شب
این سیل کُند ویران اَیّامِ شکیبایی

تنها به بیابانها سر گشته و حیرانی
چونست حبیبِ دل خلوتگه تنهایی؟

زَاسرارِ لبِ خاموش وز دیدهء خونینت
سرّی به دلم افکن ای سرَّ سُویدایی

طاقت به دل و دیده از هجرِ تو ما را نیست
ایکاش فرو ریزد این طاقِ مُعمّایی

سرمایهء دین و دل رفت از کفِ ایمانم
با عشقِ رُخِ خوبت کردیم چو سودایی

صد عقده زِ عشقِ تو در کارِ منست ای جان
از کارِ دلِ خونم کِی عقده تو بُگشایی

از هجر چه گویم من کز دیده هُویدا هست
از وصل چه می جویم جز ماهِ تماشایی

عالم همه تاریک است از ظلمتِ جهلِ خلق
از مشرقِ خود برخیز ای شَمسِ تَجلّایی

نوری به دل و جان زن، از مطلعِ جاویدان
جان را تو مُنوّر کن از مهرِ دل آرایی

هر چند که سنگم من از مهر (نگینم) کن
جایی که زِ روی خود خورشید بیارایی

  • چهارشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 12:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران