ای نسیم رحمتت برقع کش از روی بهشت
عاصیان از جذبه ی لطفت روان سوی بهشت
بوی مهرت هر که را ناید ز ذرات وجود
از نسیم مغفرت هم نشنود بوی بهشت
جای آن کافر که در میزان نهندش حب تو
دوزخی باشد که باشد هم ترازوی بهشت
گر نباشد در کفت جام سقیهم ربهم
هیچ کس لب تر نسازد بر لب جوی بهشت
رحمتت گر دل به جانب داری دوزخ نهد
در دل افروزی زند پهلو به پهلوی بهشت
پیش از این مدح ای شه همت بلندان جهان
بود پایم کوته از طوف سر کوی بهشت
حالیم پیوسته سوی خود اشارت می کنند
حوریان دلکش پیوسته ابروی بهشت
- چهارشنبه
- 13
- دی
- 1391
- ساعت
- 9:14
- نوشته شده توسط
- عفاف
ارسال دیدگاه