• شنبه 8 اردیبهشت 03


در مدح حضرت زهرا (س) -(اين آستان كه هست فلك سايه افكنش)

659

اين آستان كه هست فلك سايه افكنش
خورشيد شبنمي است به گلبرگ گلشنش

تا رخصت حضور نيابد شب طلوع
مهتاب از ادب نتراود به روزنش

جاري است موج معجزه ی جويبار غيب
در شعله ی شقايق صحراي ايمنش

اينت بهشت عدن كه دور از نسيم وحي
بوي خدا رهاست به مشكوي و برزنش

كو محرمي كه پرده ز راز سخن كشد
دارد زبان ز سبزه توحيد سوسنش

تا زينت هماره هفت آسمان شود
افتاده است خوشه پروين ز خرمنش

سر مي‌نهد سپيده دمان پاي بوس را
فانوس آفتاب به درگاه روشنش

جاي شگفت نيست كه اين باغ سرمدي
ريزد شميم شوكت مريم ز لادنش

روز نخست چون گل اين بوستان شكفت
عطر عفيف عشق فرو ريخت بر تنش

محتاج نقش نيست كه گردد بلند نام 
گوهر، جهان فروز بر آيد ز معدنش

اينجاست نور آينه عصمتي كه بود
بر نقطه نگين نبوت نشيمنش

هم باشدش بهار رسالت در آستين 
هم مي‌چكد گلاب ولايت ز دامنش

مردآفرين زني كه خليلانه مي‌شكست
بت خانه ی خلاف خلافت ز شيونش

از سدره نيز در شب معراج مي‌گذشت
حرمت اگر نبود عنان گير توسنش
 
تا كعبه را ز سنگ كرامت نيفكند
از چشم روزگار نهان است مدفنش

احرامي زيارت زهراست اشك شوق
يا رب نگاه دار ز مژگان رهزنش

دارم گواه كوتهي طبع را به لب
بيتي كه هست الفت ديرينه با منش
 
«من گنگ خواب ديده و عالم تمام كر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنيدنش»

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 18:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران