شکرخدا که باده و میخانه بسته نیست
بر ما ورودی این آستانه بسته نیست
بسته شود ورودی هر خانه ای ، ولی
هرگز ورودی در این خانه بسته نیست
اینجا که آمدی همه حرف از کرم بزن
باب ِ ملاطفات کریمانه ، بسته نیست
وارد شـویـم عـین گـدا ، غـرق اضـطرار
جاییکه موهـبات ملـوکانه ، بسته نیست
سلطان خودش رسید و گداخانه باز کرد...
پس جیره و مواجب شاهانه ، بسته نیست
درهای استجابت و رحمت ، در این حرم
از لطف شـاه ِ دلبر و فـرزانه ، بسته نیست
مشهد محل رفت و آمد خیل ملائک است
بر آهـو و کبـوتـر و پـروانــه ، بسته نیست
یـا ایهـا الرئــوف ، شـمـا گفـتـه ایـد کـه ...
این در به هر غریبه و بیگانه ، بسته نیست
در پشـت ِ باغ ِ پنجـره فـولاد ِ این حرم
یک لحظه موهبات مسیحانه ، بسته نیست
اینجا وفور ِ فیض و فراوانی است چون ...
زلفـی که ریخـته به سر شـانه ، بسته نیست
ما گریه میکنیم روضـهی یابنالشبـیب را...
فیض ِ بکاء ُ و مرثیه بر ما نه ، بسته نیست
- پنج شنبه
- 15
- مهر
- 1400
- ساعت
- 14:21
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
روح الله قناعتیان
ارسال دیدگاه