زمزمه شهادت حصرن زهرا(ع)
آتش فتاده بر دری، از سوی قومی لعین
خورده لگد بر در شده، فاطمه نقش زمین
بشکسته از ساقه، گلی ودر کنار او، غنچه پرپر است
یک باغبان خسته، به دستانی که شد بسته، غمین ومضطر است
یارب بده صبری تو خود برحیدرت، خجلت زده باشد کنار کوثرت، خجلت زده باشد کنار کوثرت
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه3
________________________________
با گریه زهرا ناله زد، فضه بدادم برس
برده توانم سوز درد، فضه بدادم برس
دست علی بستند، دل اطفال بشکستند، بی ترس از خدا
بین در ودیوار، به ضرب کینه دشمن، محسن شد فدا
ای وای از این نامردمی خلق دون، از بی وفایی کردن قومی زبون، از بی وفایی کردن قومی زبون
یا فاطمه...
___________________________
زهرا رود مولا علی، تنهای تنها شود
درسوگ او خیمه غم، در خانه برپا شود
کاشانه بی مادر، تمام کودکان گریان، بابا مضطر است
زینب زند برسر، تمام ذکر او امشب، مادر مادر است
هرجای خانه بوی مادر می دهد،زینب تسلا رابه حیدر می دهد، زینب تسلا را به حیدر می دهد2
شعر:اسماعیل تقوایی
- پنج شنبه
- 25
- آذر
- 1400
- ساعت
- 0:23
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه