داغش به دل نشست و، بنیانگرِ غم ماست
امسال هم دوباره، بانیِ ماتم ماست
اصلا خودش از اول، هیئت نشینمان کرد
عمر کمَش عزایِ، سنگین و اعظم ماست
شد روضه های زهرا(س) دارالشفای عالم
گرد و غبار پرچم، دارو و مرهم ماست
تا کارمان گره خورد پشت درش نشستیم
دریایِ استغاثه، در اشکِ نم نم ماست
والله فاطمیه هم خط قرمز ما
هم تا قیام مهدی(عج)؛ خطّ مقدم ماست
گفتیم دردمان را، شد مادرانه درمان
شد رازدار ما و یک عمر محرم ماست
در کفن و دفن و برزخ، در صبح روز محشر
نامش بدون تردید، در هر دو عالم ماست
ایکاش که بگوید، بر پاسبانِ دوزخ
زنجیر از دو پایش، بردار!...آدم ماست
این داغ دارِ من بود، عشق علی(ع) به دل داشت
گریه کن حسین(ع)و...ماهِ محرّم ماست!
- پنج شنبه
- 25
- آذر
- 1400
- ساعت
- 13:16
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه