?️در مدح مولیالموحدین(ع)
به سرم فتاده شور غمت دل زار من شده محرمت
دم عسیوی بود از دمت کم ما کجا و آن کرمت
تویی حج من تو منای من تو صدای من تو نوای من
تویی مروه و تو صفای من دلم از ازل شده مُحرمت
به طواف روی تو مُحرمم ز صفای کوی تو محرمم
به روی قدوم تو سر نهم به صفای نام محترمت
به خدا رسیدهام از دمت منم آن غریقهی در یمت
به فدای دیدهی پر نمت ز حضور فیض دمادمت
به غلامی تو که مایلم به یم وصال تو ساحلم
به خدا مرید اهل دلم به دلم نشسته شور غمت
تو مراد من به تو من مرید ز نگاه تو شدهام شهید
نه شهید ساده بلکه سعید به کنار اشک چو زمزمت
تو همیشه مرا بنوازیم ز تو و ز دست تو راضیم
به بهای عشق بگدازیم که حیات من بود از دمت
همه بسته برحمایت تو همه زنده از عنایت تو
همه صحبتم روایت تو، تویی ساقی فاطمه همدمت
- سه شنبه
- 26
- بهمن
- 1400
- ساعت
- 9:36
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه