عاشق شدم و محرم اين كار ندارم
فرياد كه غم دارم و غمخوار ندارم
آن عيش كه ياري دهدم صبر نباشد
وان بخت كه پرسش كندم يار ندارم
دل پر ز غم و غصه هجر است وليكن
از تنگ دلي طاقت گفتار ندارم
دارم غم ديدار تو بسيار نه اندك
ليكن غم خود اندك و بسيار ندارم
خون شد دل خسرو ز نگه داشتن راز
چون هيچ كسي محرم اسرار ندارم
شاعر:امیر خسرو دهلوی
- شنبه
- 16
- دی
- 1391
- ساعت
- 6:29
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه