«در اعتراض به روضه فروشی»
با ادعا بنایِ جسارت گذاشتند
بر دوش ِ عاشقان تو زحمت گذاشتند
پُر بود از گلایه و آه و غم و سکوت
در پاکتی که نامهٔ دعوت گذاشتند
دادی چه عزّتی ولی ای وای از طَمَع
با نام تو بنای تجارت گذاشتند
گفتند وقت دعوت اگر حرفی از صله
بی شک خیانتی به امانت گذاشتند
اسباب نوکری همه از جانبِ تو بود
لطف تو را به نام مهارت گذاشتند
داغ تو را خریده و ارزان فروختند
منّت به هر چه عشق و محبت گذاشتند
میخواست مادرت دو سه خط روضه بشنود
شرط و شروط محض اجابت گذاشتند
کشتند نقدِ نقد تو را کوفیانِ شهر
رأس تو را به نیزهٔ شهرت گذاشتند
بدعت گذارهایِ خبیث و خرابکار
بر اعتقاد شیعه خسارت گذاشتند
هستند تا همیشه بدهکار لطف تو
آنها که پا به ساحت هیئت گذاشتند
ناخالصانه نام تو را جار میزنند
آنانکه روی خون تو قیمت گذاشتند!
- پنج شنبه
- 11
- فروردین
- 1401
- ساعت
- 14:21
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه