◾نوحه سینه زنی شب نوزدهم
◾ضربت خوردن امیرالمومنین(ع)
◾بنداول
عمر من رو به پایان سوی مسجد روانم
من ز هجران زهرا روز و شب در فغانم
یک تنه شد سپاهم
چشم زهرا به راهم(۲)
واعلیا علیا(۳)
◾بنددوم
دیده گریان حسینم مضطرب زینب من
ارجعی گشته جاری نیمه شب از لب من
سینهام پر ز غمها
میروم سوی زهرا(۲)
واعلیا علیا(۳)
◾بندسوم
تیغ کین در نمازم بر سر من نشسته
فرق نورانیم را ابن ملجم شکسته
صورتم غرق خون شد
روی من لاله گون شد(۲)
واعلیا علیا(۳)
#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza
- چهارشنبه
- 31
- فروردین
- 1401
- ساعت
- 5:12
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه