ازهمان روزی كه درهستی نشانم كرده اند
شكـرلله خـادم ايـن آستــانم كرده اند
تا نيـارم روی حـاجت بر سرای اين و آن
برسراين خوان رحمت ميهمانم كرده اند
بس كه غـرق نعمتم درآستـان اهل بيت
همچواشك شوق از ديـده روانم كرده اند
بـا همــه بی آبـرویی آبـرويم داده انـد
قطـره بـودم التفــات بيكـرانم كرده اند
من كه لايق نيستم برمدحتش، در حيرتم
باهمــه تلخی چرا شيرين زبانم كرده اند
تا دل خـود را نبنـدم بي خودی بر هركسی
آرزومنــد نگــاه دلستــانــم كرده اند
خيــر فـردای مرا امروز بر من داده اند
غم به دل بخشيده اند و شادمانم كرده اند
هرزمانی كه شـدم دلتنگ بهـر كـربـلا
همــره دل راهی بــاغ جنـانم كرده اند
منزلت گرچه نــدارم خـارم امـّا از وفـا
ای«وفایی»بلبل ايـن بوستـانم كرده اند
- پنج شنبه
- 8
- اردیبهشت
- 1401
- ساعت
- 13:13
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه