• دوشنبه 3 دی 03

 رضا رسول زاده

اشعار مدح امام رضا (ع) (هوای وصل به سر دارم و رسیدن ها )

3492
2

هوای وصل به سر دارم و رسیدن ها
هوای پلک به سنگ حرم کشیدن ها
هوای ماندن شب ها کنار شمس شموس
هوای تا به سحرها ستاره دیدن ها
نگاه کردن اوج کبوتران حرم
و دانه از دم باب الرضا خریدن ها
همیشه مایل پرواز می شوم من اگر
به آسمان خراسان بود پریدن ها
و با گرفتن اذن دخول و پیش ضریح
صدای نوح و مسیح و ... چنین شنیدن ها
دلم هوایی مشهد شد السلام علیک
دلم کبوتر گنبد شد السلام علیک
خوشا به حال تمام مجاوران حرم
خوشا به حال تمام مسافران حرم
غبار از قلم و کاغذم کنار زدم
که با نگاه تو گردم ز شاعران حرم
به کفشدار حریم تو می خورم سوگند
منم غبار قدم های زائران حرم
و این حکایت دیرین ما شده که فقط
خوریم غبطه به احوال حاضران حرم
گرفته گنبد زرد تو چشم دنیا را
عجیب مات تو هستند ناظران حرم
نشسته اند جلال تو را نگاه کنند
و جلوه های جمال تو را نگاه کنند
به هر کجا نگرم در حرم فقط نور است
کنار تو همه دور و برم فقط نور است
ضریح و پنجره هایش به هق هق ام انداخت
محیط این حرم محترم فقط نور است
گرفته اشک دو چشم مرا  ، نمی بینم
که روبروی دو چشم ترم فقط نور است
برای دوست و هم آشنا به سوغاتی
هر آنچه من ز حرم می برم فقط نور است
ندارم هیچ هراسی به روز مرگ آری
کنار من نفس آخرم فقط نور است
هزار شکر غلام امام نور شدم
دقائقی به حرم هم کلام نور شدم
گدا نمانده که یک شب نگشته مهمانت
فقیر نیست نخورده ز خان احسانت
غذای حضرتی ات را که پخش می کردند
نمک گرفت به جانم ز لقمه ی نانت
غذای سیر نرفت از گلوی تو پایین
مگر که جمع شدند یک به یک غلامانت
ندارد آنکه تو را تا همیشه بی چیز است
نگاه رحمت تو هست بر محبانت
ضمانت تو کجا من کجا ، دعا کردم
شوم غبار سم آهوی بیابانت
بیا و ضامن آهو شفاعت ما کن
خودت سفارش ما را به نزد زهرا کن
دلم کنار ضریح تو "یا رضا" تا گفت
ز دردهای قدیمی به قدر دریا گفت
و آن طبیب دلی تو که چون مریض آمد
نکرده باز زبانش به او مداوا گفت
تو پاره ی تن پیغمبری امام رئوف
دقیقا آنچه پیمبر به شخص زهرا گفت
شنیده گوش دلی گوشه ای ز ایوانت
که جبرئیل ثناخوان به عرش بالا گفت:
که هیچ جا چو خراسان بهشت دنیا نیست
و از فضائل هشتم شفیع عقبی گفت
اگر که جلوه کند پرتویی ز شمس شموس
ای آفتاب شود نور تو چو یک فانوس
تویی که از دل سنگم طلا درست کنی
زمان مرگ بیا کار ما درست کنی
شدم خراب و خودم را به دست تو دادم
که باز مثل گذشته مرا درست کنی
مریض از همه نومید نزد تو آید
بر آید از تو فقط که دوا درست کنی
برای مادر مظلومه ات که بی قبر است
چه خوب بود حریم و بنا درست کنی
و روی قبر امامان دفن خاک بقیع
تو گنبد و حرمی با صفا درست کنی
تو هم امام و مزارت شکوه افلاک است
چهار امام ولی قبرشان پر از خاک است
زیارت تو و ما و ثواب پشت ثواب
شفاعت تو ز ما روز مرگ و قبر و حساب
هزار حج قبول است در زیارت تو
زیاد هست احادیث ناب در این باب
به نامه ی عمل زائر تو خط بکشند
به هر کجا که نوشته ست مطلبی ز عذاب
علی سوم آل پیمبری آقا
نبسته اند ولی دست تو به بند و طناب
نبرده اند به مسجد تو را به زور و نخورد
غلاف پیش نگاه تو همسرت ، ارباب
غریب بوده ای اما نسوخت خانه ی تو
نسوخت بال و پر جفت تو به لانه ی تو
"رضا رسول زاده"
 

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 11:59
  • نوشته شده توسط
  • عفاف

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران