• جمعه 2 آذر 03


مناجات شب اول محرم -(با همین بار گناهی که حالم را گرفت )

645

با همین بار گناهانی که حالم را گرفت
باز دیدم دست من را مادرش زهرا گرفت 

سجده بر تربت، همیشه آبرویم داده است
پیش این و آن، سر من را حسین بالا گرفت

من نمیدانم چه شد فوراً شفیعم شد حسین!؟
من نفهمیدم چگونه از خدا امضا گرفت

کم نباید خواست از آنکس که ارباب همه است
قطره باید بود، اما دامن دریا گرفت

رزق ما را مثل زائرها، خودش تقسیم کرد
در حسینیه برای نوکرانش جا گرفت

یک سماور جوش خورد و صد رفاقت جوش خورد
کار ما سینه زنان دور همین آقا گرفت

گریه بین روضه بر هر درد بی درمان دواست
مستی میخانه اش در خانه ها هم پا گرفت

بندگی، طیّ طریقت در مسیر کربلاست
زندگی زیر همین پرچم فقط معنا گرفت

آنقدر آقاست که در قبر، مهمان همه است
آنقدر آقاست، ما را از دل دنیا گرفت

صورت من را بچرخان سوی باب القبله اش
چون برات جنتّش را باید از آنجا گرفت

کاش روی نیزه ها می ماند و سنگش می زدند
آن سر صد پاره بین تشت زر ماءوا گرفت

چوب بر روی دهان قاری قرآن زدند
دخترش دید و شبانه بوسه از بابا گرفت

  • چهارشنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی رئوف حجار زرین

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران