• سه شنبه 15 آبان 03


شهادت حضرت رقیه(س)شب سوم -( کجایی؟ تو بدون من)

426


کجایی؟ تو بدون من
نمی‌رفتی آخه جایی...
ببین رو گردنم ردِّ
طناب افتاده بابایی

کجایی تا ببینی که
نمیتونم پاشم از جام
نشستم کنج ویروونه
میگیرم خار از پاهام

هجوم آوردن و بی تو
توو قلب من تلاطم شد
تموم خاطراتمون
میون شعله ها گم شد

کشیدن از پاهام خلخال
نمونده گردن آویزی
سرم ریخت-آتیش ِ خیمه
نمونده از موهام چیزی

کتک از حرمله(لع) خوردم
بدم میاد ازش بی حد
رباب(س) و گریه می انداخت
به عمه حرف بد میزد

گمونم گوشهٔ ابروم
شکسته...مضطرم کرده
یه شب افتادم از ناقه
با پهلویِ ورم کرده

واسه اینکه من از عمه
جداشم زجر(لع) میومد
همش محکم رو دستم با
غلافِ خنجرش میزد

دلم آتیشه بیتابم
برا داغِ عمیقِ تو
سنان(لع) داره یه انگشتر
شبیه اون عقیقِ تو

یه روز گوشواره م و دید و
دوید و زد سرم فریاد
کشید از گوشم و میگفت
به گوش ِ دخترم میاد

می مُردم تا که می دیدم
به جایِ روی ماهِ تو
نشسته شمر(لع) با خنده
به روی ذوالجناحِ تو!

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران