• شنبه 8 اردیبهشت 03

 حسن کردی

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( این نفس ها فدای هر نفسش)

291


این نفس ها فدای هر نفسش
من بمیرم برای هر نفسش

با نفس هاش خون زند بیرون
از تنش روی صفحه ی هامون

به کدامین گناه کشته شود؟ 
اینقدر بی پناه کشته شود؟ 

یک نفر، یک سپاه، عدالت نیست
عمه بگذر ز من که مهلت نیست

او که امید لحظه هایم بود
هم عمو هم پدر برایم بود

نفسش در تلاطم افتاده
زیر شمشیر مردم افتاده

زخم هایش ستاره باران است
نه یکی نه دو تا هزاران است

بدنش نیزه زار گردیده
زیر پا چند دست چرخیده

پنجه ای می رسد به گیسویش
خنجری می رود به پهلویش

سهمش از هر کرانه شمشیر است
از زمین نیزه از هوا تیر است

من یتیمم ولی جگر دارم
غیرت از حضرت پدر دارم

می شوم چون پسر، عمویم را
پیش کش میکنم گلویم را

آمدم من ولی نگو دیر است
چقدر قتله گاه دلگیر است

سنگ ها وحشیانه می بارند
با عمویم چه دشمنی دارند؟

صبر کن مهربان که در راهم
تو نباشی نفس نمی خواهم

ای که دست تو بوده مأمن من
دست بی تو وبال گردن من

قتله گاهت شبیه کوچه و من
سپرت می شوم به جای حسن

قامتم مثل قاسمت گر نیست
از علی اصغرت که کمتر نیست

  • سه شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران