• دوشنبه 3 دی 03


شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( همون روز دهم بود توی قبرش )

1845



همون روز دهم بود توی قبرش 
دلم رو لای دستاش خاک کردم  
همونجا با همین چادر که سوخته 
خون دست حسین رو پاک کردم
 
همون روز دهم بود یادمه خوب  
همینکه خیمه هامونو سوزوندن 
سر قبرش براش مجلس گرفتن  
با نیزه فاتحه واسش میخوندن

شبام کابوس تیرو حلق بچس 
نه جون مونده برام نه خواب راحت 
ازون ساعت که تیر وا کرد گلوشو  
گلوم تیر میکشه ساعت به ساعت

تمیزش میکنم، دستم بیادش  
سرش خاکی و خونی و کبوده  
ببینن مادرای شام چی میگن  
نمیگن مادرش مادر نبوده؟! 
 
بهم پیری زود رس داده داغش  
همینجور سن روی سنم گذاشته  
می پرسیدن زنای کوفه از هم  
کدوم پیرِزنه شیرخواره داشته

بغل میخواد اگرداره میفته 
دیدم بستند با معجر سرش رو 
نمیذارن که نیزه ش رو بیارم  
میترسم گم کنن آخر سرش رو

شب از نیمه گذشته دیروقته  
نبودش تارو پودم رو سوزونده  
غروبی روی نیزه بود، دیدم  
نمیدونم الان دست کی مونده
شاعر:گروه یا مظلوم

  • پنج شنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 9:20
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران