اشتباهی بدتر از بدکاریِ بدکاره کردند
قوم پستی که برای قتل، استخاره کردند
قتل! آن هم قتلِ صبری که تو را میکشت دلواپس
بعدِ تو ناموس هایت را عجب آواره کردند
بر تنت میخورد و میدید و فقط میزد به صورت
خواهرت را رو تل سرنیزه ها بیچاره کردند
از نفس افتاده ای و تا به سرعت جان سپاری
وای با سنگ و عصا آخر به فکر چاره کردند
از سیاهی لشکر این قوم حتی زخم خوردی
فکرِ پرتِ چوب ها را عده ای بیکاره کردند
دکمهٔ پیراهنِ هر محتضر آرام شد باز
ای بمیرم در تنت پیراهنت را پاره کردند
بعدِ اینکه از قفا بردند بر نیزه سرت را
دورِ هم فکری برای بردنِ گهواره کردند!
- یکشنبه
- 16
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 16:19
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه