خدا کند که دروغی بزرگ باشد این
من اعتماد ندارم به حرف طالع بین
***
نشسته اند کمان های بیوه آماده
گرفته اند کمین تیرهای چله نشین
دوباره کوچه دوباره کسی ز اهل کساء
دوباره فتنه ی شیطان دوباره غصب زمین
و باز شد دهن یاوه ای و حرفی زد
و پخش شد همه جا بوی غُدّه ای چرکین
و این هم از برکات حضور یک زن بود
زنی که شوهر خود را نمیکند تمکین
جنازه نیست ، نمرده است ، زنده است ، چرا؟
برای این که امام است و بس، برای همین
برای این که نفس می کشد بدون هوا
برای این که قدم میزند بدون زمین
چقدر جای رطب ها و جای او خالیست؟
کنار دست پر از هیچ سفره ی مسکین
به عزت و شرف لا اله الا الله
به خیر ختم نشد این مراسم تدفین
عزیز کرده ی یعقوب ، غارت گرگ است
قسم به سوره ی یوسف قسم به بنیامین
رضا جعفری
- شنبه
- 16
- دی
- 1391
- ساعت
- 18:44
- نوشته شده توسط
- عفاف
ارسال دیدگاه