عمری ز داغ روضه سخت تنور سوخت
ذره به ذره یاد لب تشنه آب شد
یادش نمیرود بدن بی سر حسین
یا آن محاسنی که به خونش خضاب شد
رگهای روی حنجر زخمی گواه بود
در بردن سر پدر او شتاب شد
خاک فلک به روی سرم که نوشته اند
با دست بسته وارد بزم شراب شد
- شنبه
- 29
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 9:29
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
محسن حنیفی
ارسال دیدگاه