تا که در باغ بهشتت یارضا داخل شدم
اختیارم رفت از کف ..ناگهان سائل شدم
گم شدم بینِ شلوغے حرم ..شڪرخدا
باعنایاتِ شما ..پیداشدم قابل شدم..
تادخیلِ پنجره فولادِ تو بستم ..دلم..
بیبروبرگرد بر الطاف تان شامل شدم
من کجا و این حریمِ باصفا..جداًمنم!!
اےنچنےندر محضرِ پاکِ شما نائل شدم
"السلام...اےآینهدارِپیمبر السلام"
"السلام اے زاده ے زهرا اطهر السلام"
تو رئوفے ..مهربانی دلبرے ..دلدادهاے
مثلِجدّت مرتضے ساقیِ صدها باده ای
نیست در قاموسِ تو ..راندن عزیزِ فاطمه
لطف هاے بے امان دارے به هر افتاده ای
حال و روزم را تماشا کن کنارے مانده ام
گاهگاهے یڪ نگاهے کن کنارِ جاده ای
مطمئنم باز مے بخشے مرا سلطانِ عشق
پادشاهِ نه فلڪ آخر تو زهرا زاده اے ..
"السلاماےوارث ِ موسے ابن جعفر السلام"
"السلام اے زاده ے زهراے اطهر السلام"
بالِ پروازے بده..آقااسارت مے کشم
در معاصے و گناهان سخت ذلّت مس کشم
باز درگیرِ خودم هستم ..نجاتممے دهی؟
خوبمےدانے که من هم داغِ غربت مے کشم
در سیاهے ها گمم باید که پیدایم کنے
رنج هاے بے شمارے در ضلالت مے کشم
آه اے همسایه ام ..ای مهربانتر از همه
سالهاے سال در این خانه منّت مے کشم
"کے خریدارے کنے این نوکرِ آلوده را "
"یڪ عوض کن با نگاهے کلّ ِاین شالوده را "
- شنبه
- 29
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 16:24
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه