• یکشنبه 2 دی 03

 محسن راحت حق

مصائب راه شام -( چه مصیبت های عظمایی کشیدم بین راه)

441


چه مصیبت های عظمایی کشیدم بین راه
هربلایی را به جان خود خریدم بین راه

می رود منزل به منزل کاروان با اضطراب
هیچ می دانی گل زهرا چه دیدم بین راه

داخل هر شهر از بهر تماشا آمدند
مثل یک شمعی خدایی که چکیدم بین راه

از من بی خانمان چیزی نمانده غیر پوست
بس که الفاظ رکیکی را شنیدم بین راه

این اسارت هم بلای خانمان سوزی شده
گاه گاهی جامه ی صبری دریدم بین راه

دخترت افتاد از ناقه به صحرای مخوف
در نبود او زجان خود بریدم بین راه

زجر خیلی زد گلت را با قساوت یا حسین
گرچه که من ناز او خیلی کشیدم بین راه

دل شکسته بود این زهرای کوچک از همه
از غم این دخترت آخر خمیدم بین راه

راه شامات است دارد ماجراهایی عجیب
غیر زیبایی در این وادی ندیدم بین راه

  • شنبه
  • 29
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 17:23
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران