اين زندگى برام - مثه جهنمه
هر روز و ماه من - مثه محرمه
نفس كشيدنم - با روضه مى گذره
هنوز دلم پيش - يه جسم بى سره
هميشه چشماى من / خيره به ظرف آبه
هميشه توى گوشم / ناله هاى ربابه
هنوز توو قلب خسته ام / يه دنيا آه و درده
هنوز اميد دارم كه / عباس برمى گرده
امون از اين غريبى ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
هيچوقت كنار نرفت - از جلوى چشام
غصه ى كوفه و - خاطره هاى شام
توو آتيش ستم - بال و پرم مى سوخت
آتيش رو عمامه ام ... - موى سرم مى سوخت
بى غيرتاى شامى / دستاى مارو بستن
پيشونى بابامو / رو نيزه ها شكستن
توو كوچه هاى غربت / ماهارو دوره كردن
نامردا نون و خرما / سمت ما پرت مى كردن
امون از اين غريبى ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
كشته منو غم - سر رو نيزه ها
گريه ام مى گيره از - شام پر از بلا
رد روى تنم - رد كبوديه
اين يادگاری - دست يهوديه
غرورمو شكستن / بگم كه چى شنيدم
خواهرامو ميون / بزم شراب مى ديدم
بى حرمتى مى كرد و / دلش رو راضى مى كرد
پيش سر بابامون / شطرنج، بازى مى كرد
امون از اين غريبى ۴
- یکشنبه
- 30
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 9:54
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه