همسفر، شدم با دل شکسته ام
رو ناقه، با زحمتی نشسته ام
می بینم، سکوت کارونو
میافته، نگام به دست بسته ام
آه
توو قاموس ما این نبوده
اسارت ، جسارت ، حقارت
نه نه به والله نبوده
هنوزم - دلم توی گوداله همراش
می بینم - میون خاک و خونه داداش
می مردم - میون قتلگاهت ای کاش
عزیزم حسین ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
از رو نی، سایت بالا سرم هست
حواست، به چشمای ترم هست
می بینی، چی اومده سر من
کبودی، رو کل پیکرم هست
آه
منو میزنند مثل مادر
بی هوا ، بی صدا ، بی حیا
دیگه توونی ندارم
می زنند - این دختراتو بی بهونه
می زنند - با کعب نی با تازیونه
می زنند - تا جای سالمی نمونه
عزیزم حسین ۴
.
- دوشنبه
- 31
- مرداد
- 1401
- ساعت
- 10:24
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
ابوالفضل آلوئیان
ارسال دیدگاه