یا صاحب الزمان
غروب جمعه وبغضی گلو گیر
دوباره بی تو بودن هست تقدیر
دوباره انتظار روزموعود
شدن در کوی هجران تو زنجیر
الا ای کعبه ی دلهای مشتاق
کشم اندر فراقت آه شبگیر
بیا تا زندگی معنا بگیرد
بیا جانا، بیا دست مرا گیر
هراس ظالمین باشد ظهورت
بیا پایان ببر این ظلم وتزویر
گل نرگس، بهار آدمیت
نیایی گر تو، دنیا هست دلگیر
خوشا آندم که روی همچو ماهت
شود در قاب چشم خلق تصویر
خوشا آندم که صوت جانفروزت
بگوش آید میان ذکر تکبیر
بیا جان جهان، مهدی زهرا
بیا تا با تو یابد عدل تفسیر
شعر:اسماعیل تقوایی
- جمعه
- 4
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 19:14
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه