توو قامت عمه دیدم هیبت مولا رو
توو چادر عمه دیدم عصمت زهرا رو
توو چهرهی عمه دیدم شوکت بابا رو
غیرت سقّا رو
آدم بدا رو عذاب کرد
شبیه کوفه عمه بازم انقلاب کرد
رو تک تک ما بچه کوچیکا حساب کرد
شام و سر دشمنای مولا خراب کرد
معجرش محکمتر از / کلاهخود علی اکبره
چادرش محکمتر از / زِره تنِ آب آوره
عمه جان من محشره / محشره
جانم - عمه جانم ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
تا عمه جونم شروع کرد خطبهی غرّا رو
دوباره منبر به خود دید حیدر کرّارو
یزیدیا هم چشیدن طعم ذوالفقارو
نفوذ گفتارو
گوهر بین صدف بود
رسواییِ اسلامِ دروغین هدف بود
یک تنه ایمان با لشکر کفر طرف بود
خلاصه بالا، پرچم شاه نجف بود
قدمهاش محکم مثه / علی توو قلعهی خیبره
کلامش محکم مثه / کلام حضرت مادره
عمه جان من محشره / محشره
جانم - عمه جانم ۴
- یکشنبه
- 6
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 13:33
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
عبدالله باقری
ارسال دیدگاه