بي پروا ، زدم به سيم آخر
مي گردم ، گِرد شراب و ساغر
از يمن ، قدوم پاک زهرا
سر مستم ، ز آيه هاي کوثر
منکر مصطفي بود ابتر ، که آمده به ما سوي مادر
يا فاطمه بهشت پيغمبر (2)
*****
خديجه ، شده مست و مدهوشش
گرفته ، شبيه گل آغوشش
محمد ، پر شور و عاشقانه
مي خواند ، علي علي در گوشش
قسم به اشک شوق پيغمبر ، لبخند او برده دل از حيدر
يا فاطمه بهشت پيغمبر(2)
*****
اسيرم ، در بند دام عشقم
خوشم که ، عبد و غلام عشقم
فقيرم ، آمدم دست خالي
گداي ، آن با مرام عشقم
جز خانه اش دلم نمي خواند ، که مادرم مرا نمي راند
يا فاطمه بهشت پيغمبر(2)
- یکشنبه
- 17
- دی
- 1391
- ساعت
- 7:34
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه