مداح روضه خواند: پدر را خبر کنید
شیون کنید یکسر و خون در جگر کنید
دختر دلش برای پدر تنگ می شود
رحمی به حال ِ دختر دور از پدر کنید
دختر چه دیده است که قدش خمیده است؟
کافی است تا به موی سپیدش نظر کنید
با تشت خونی آمد و گفت : این سر حسین
تا صبح فرصت است که با عشق سر کنید
خود آتش جهنمتان است شامیان
از دختر سه ساله و آهش حذر کنید
سیلی به گوش دختر اگر رسم مردی است
ننگِ شماست دعوی مردی اگر کنید..
آن سو نشسته دخترکی با عروسکش
ای من فدای آن قد و بالای کوچکش..
- پنج شنبه
- 10
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 11:41
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
سیده تکتم حسینی
ارسال دیدگاه