• جمعه 2 آذر 03


اربعین -( از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی)

230



از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیأتی

از نامه‌های اهل محل کوله‌ها پر است
بر شانه می‌بریم چه بار امانتی

سینی به سر نشسته پر از التماس و اشک
طفلی که نیست هستی او غیر شربتی

هر خانه موکبی‌ست که بیتوته‌گاه ماست
بر روی ما گشوده شده باب رحمتی

«باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟»
باز این چه شورش است؟ چه شوق زیارتی!

ما پا‌برهنه‌ایم و به ما طعنه می‌زنند
ما خیل زائریم، نه یک مشت پاپتی..

کم نیست بغض‌های گره خورده بر ضریح
اما به غیر اشک نداریم حاجتی

  • شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 9:54
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران