برادر منم زینب دلغمین
شدم زایر تو حسین اربعین
منم دیده گریان
شدم دل پریشان
برادر حسین۲
ز شام بلا آمدم از سفر
زده این سفر بر دل من شرر
حسین غریبم
غمت شد نصیبم
برادر حسین۲
بدیدم عدو سوی مقتل دوید
ز کین از قفا رأس پاکت برید
زد آتش به خیمه
سرت روی نیزه
برادر حسین۲
به زخمم حسین جان نمک می زدند
ز کین کودکان را کتک می زدند
زدند ظالمانه
مرا تازیانه
برادر حسین۲
بدیدم من از دشمن تو جفا
به شام بلا بدتر از کربلا
ز جور زمانه
شد اشکم روانه
برادر حسین۲
بدیدم ستم ها حسین شهر شام
به ما سنگ زدند مردم از روی بام
نگر اشک و آهم
شد عشقت گناهم
برادر حسین۲
ستم دیده ام من به شام خراب
عدو برده ما را به بزم شراب
نگر قد کمانم
نمانده نشانم
برادر حسین۲
سرت را به تشت طلا دیده ام
چه ها من از آن بی حیا دیده ام
زدی دم ز محبوب
که زد بر لبت چوب
برادر حسین۲
رقیه بمانده به ویرانسرا
به کنج خرابه او مانده جا
غمش زد زبانه
شد اشکم روانه
برادر حسین۲
پس از تو ز دنیا سیرم حسین
غم داغ تو کرده پیرم حسین
به عشقت اسیرم
دعا کن بمیرم
برادر حسین۲
(سبک:خدا مادرم را کجا میبرند)
- شنبه
- 19
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 10:28
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه