روز و شبم یکی شده داداش / دلم جا مونده توی قتلگات
نفس نمونده برا زینبت / بس که توو این چل شب زدم صدات ۲
چهل شبه به یاد رگهای بریدم
نگم برات توو مجلس شراب چی دیدم
حالا با قامت خمم - به تو رسیدم
کی می دونه که چی کشیده خواهر تو
منزل به منزل روی نیزه بود سر تو
منو حلال کن اگه جا - موند دختر تو
عزیز برادرم حسین، حسین حسین جان ۳
حق داری نشناسی منو داداش/اینجوری پیر کرده منو غمت
حتی توی خوابم نمی دیدم/چهل شبانه روز نبینمت
هنوز کنار نیومدم با غم دوری
زینبو از پا درآورده این صبوری
یادم نرفته که تو رو - کشتن چجوری
چهل شبه یک دل سیر تو رو ندیدم
محله ی یهودیا طعنه شنيدم
حالا رسیدم که بگم - دیگه بریدم
عزیز برادرم حسین، حسین حسین جان ۳
- دوشنبه
- 21
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 9:13
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
احسان نرگسی رضاپور
ارسال دیدگاه