زخمی شکفت ، زخم عمیقی به حنجرش
مرهم نداشت تا که بریزد به پیکرش
مرهم نداشت تا که بریزد به زخم دل
جز اشک سرخ چشم ، که بوده مکررش
شرمنده گشت پیش برادر ، گریست آه
پژمرده بود گوشه ی ویران صنوبرش
بالی نداشت تا به هوای تو وا کند
بشکسته بود سنگ جفای عدو پرش
بانگ رباب چنگ به دل می زد از قفا
یعنی کجاست تربت شش ماهه اصغرش
پیچیده بود - بار دگر از نسیم اشک
بوی بهار - ناله ز گلهای پرپرش
خواهر شکست قامت صبرش ازین عزا
بر نیزه بود راس برادر برابرش
این کربلاست ، کرب و بلای غم حسین
جایی که هست ناله ی جانسوز مادرش
خواهر رسید ، جسم برادر بزیر خاک
"یاسر" گریست با غم جانسوز خواهرش
- دوشنبه
- 21
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 9:50
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
محمود تاری
ارسال دیدگاه