ای نام تو پناه همه بی پناه ها
مشکل گشا و مونس مانده به راه ها
آدم دخیل توبه به نام شما که بست
جبران شدند با تو همه اشتباه ها
در روز حشر وارد محشر که می شوی
بر دستهای توست تمام نگاه ها
مانند جوون روی مرا هم سفید کن
باب نجات زندگی روسیاه ها
در کسوت غلامی این خانه میزنم
طعنه به تخت و تاج همه پادشاه ها
با گریه ی برای تو آرام میشوم
با گریه بر تو پاک شوم از گناه ها
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
از آب رودخانه و از آب چاه ها
تو تشنه بودی و به لبت جان رسیده بود
در زیر پای مرکب و پای سپاه ها
- چهارشنبه
- 23
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 18:7
- نوشته شده توسط
- احسان مشفق
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه