• دوشنبه 3 دی 03

 مرتضی محمودپور

یک اربعین اشک

374

◾روضه ی اربعین حسینی
◾زبانحال حضرت زینب(س)

◾بنداول
من به پیکر نشانه‌ای دارم
اثر از تازیانه ای دارم
خیز و ازجاببین تو زینب را
شکوه‌‌ از این زمانه ای دارم
شکوه از شمر و خولی و اشعث
بین چه دستی و شانه ای دارم
سرشکستم که چون سرت باشم
داغ روز و شبانه ای دارم
کمکم کن ز جای برخیزم
تا که هستم به پای تو ریزم

◾بنددوم
من کجا محفل شراب کجا
شام غم ناله ی رباب کجا
من کجا و کنیزی طفلی
من کجا طفل بی نقاب کجا
سر بازار و طعنه و دشنام
من کجا جور بی حساب کجا
من کجا و سکینه و کلثوم
دست بسته توان و تاب کجا
تازه داغم ببین دوباره شده
روی نی راس شیرخواره شده

◾بندسوم
سپر کودکان شدم در شام
به سرم سنگ میزدند از بام
سر تو روی نیزه بود حسین
سر من زخمی و پر از آلام
دست بسته کشان کشان بردند
سوی بازار شهر شام آرام
خارجی زاده تا خطابم کرد
همچو صیدی که گیر کرده به دام
دادِ زنهای ما در آوردند
تا که بر روی نی سرآوردند

◾بندچهارم
سر قاسم سر علی اکبر
راس ششماهه‌ی علی اصغر
روی نیزه سری که بسته شده
فرق بشکسته راس آب آور
جگرم غرقه خون شده ست حسین
تا که دیدم به نی سرجعفر
قاری نی سوار عاشورا
میزنم پای نیزه ات بر سر
همه جا روضه ات کنم برپا
من کنون آمدم به کرببلا

◾بندپنجم
غصه و غم به همره آوردم
لیک من خزانی و زردم
به فدای سرت همه هستم
همچو آتشفشان ولی سردم
بی رقیه ز شام آمده ام
مُردم و زنده گشته ام هردم
کنج ویران به پیش پای سرت
من همه هستیم فدا کردم
این ساله تمام هستم شد
مانده در شام این شکستم شد

◾بندششم
همره من سکینه هست و رباب
پاسخم را بده حسین جواب
نیلگون لاله های گلشن شد
وای از شام و این بساط شراب
خیزران بوسه زد به لبهایت
آسمان بر سرم شدست خراب
چهره ها را به دست پوشاندند
تا که از رویشان فتاده نقاب
درد و دلها زیاد و فرصت کم
من کتک خورده ام ز نامحرم

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza 

  • شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 1:40
  • نوشته شده توسط
  • م-مطلق

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران