جنت ورضوان من خاک شما
می روم از حرم پاک شما
میهمانم بر دو شاه عالمین
میروم با اشک و آه از کاظمین
بودم از لطف شما مهمانتان
گشته ام شرمنده ی احسانتان
ساعتی حال و هوایی داشتم
در حرم شور و نوایی داشتم
این حرم طور تجلای شماست
این دلم غرق تولای شماست
ای گلان با صفای اهل بیت
می روم من با ولای اهل بیت
هر دو تا باب النجات عالمید
از همه خلق جهان دل می برید
قبله گاه اهل دل کوی شماست
دستهای خالیم سوی شماست
گرچه عبد روسیاهت بودهام
ساعتی را در پناهت بودهام
گرچه کم بوده است عمر این سفر
کن ز لطف و مرحمت بر من نظر
مهربانان هدیه بر مسکین دهید
دردمندم درد من تسکین دهید
میروم اما دل من با شماست
دستهای هردوتان مشکل گشاست
با نگاهی درد من درمان کنید
ریزه خوار سفره ی احسان کنید
سائل درمانده هستم روسیاه
لحظه ی آخر کنید بر من نگاه
کن نگه تا شیعه ی پاکی شوم
با نگاه هر دو افلاکی شوم
گرچه برگلزار تو خارم جواد
کن نظر بر این دل زارم جواد
کن نگه موسی بن جعفر بردلم
کن دعا تا حل شود هر مشکلم
من (رضا) هستم گدای کویتان
تا ابد مستم ز عطر و بویتان
- یکشنبه
- 1
- آبان
- 1401
- ساعت
- 11:22
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه