در رثای برادر از دست رفته
عزادارم، عزادارت، برادر
به هجرانت زنم بر سینه وسر
تو بودی ای برادر تکیه گاهم
مرا داغ فراقت نیست باور
رفیق من، گل خوش رنگ وبویم
خزان دیدی، شدی پژمرده، پرپر
دلیل شادی ام بودی تو جانا
شده آیینه ی جانم مکدر
کجا رفتی تو ای هم ریشه ی من
نشانی بودی از بابا ومادر
بریزم من بسر خاک مزارت
منم اندر فراقت زار ومضطر
الا ای خاک،در بر گیر او را
سپردم من به تو این نیک گوهر
زبعد از او بود ذکر لب من
برادر، ای برادر، ای، برادر
شعر:اسماعیل تقوایی
- سه شنبه
- 17
- آبان
- 1401
- ساعت
- 17:48
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه