• دوشنبه 3 دی 03

 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا(س) _نه سال مرا همدم و همخانه تو بودی

1138

یا فاطمه الزهرا(س)

نه سال مرا همدم وهمخانه توبودی
آبادگر این دل ویرانه تو بودی
نه سال کنارت همه ایام، خوشی بود
آرامش جان من وجانانه تو بودی

انسیه ی حوریه ی در خانه حیدر
ای فاطمه جان، کوثر بی متل پیمبر
* * *. *
نه سال زمین بود به مانند بهشتم
آمیخته شد مهر تو با طبع وسرشتم
نه سال علی فاطمه و فاطمه حیدر
من نام تو بر سردر قلبم بنوشتم

امید علی در همه احوال تو بودی
من طائر واز بهر علی بال تو بودی
* * * *
ازبعد پیمبر تو شدی پشت وپناهم
بودی به طرفداری من کل سپاهم
افسار رها کرده سگی زد به تو سیلی
در خانه به نیلی رخت افتاد نگاهم

ای وای از آن لحظه وآن چادر خاکی
وای از حسن کوچکِ در حال تباکی
* *. * *
ای وای از آن لحظه که در روی تو افتاد
از ضربه ی در لطمه به پهلوی توافتاد
شش‌ ماهه ی تو در ره اسلام فدا شد
هرآنچه بلا بود رهش سوی تو افتاد

دستان علی بسته وچشمان علی تر
قرآن سخنگو شده شرمنده ی کوثر
*. *. *. *
ای تیر غمت را دل حیدر نشانه
شد بستر بیماری تو پهن به خانه
ایام خوشی من وطفلان بسر آمد
از دیده ما اشک غمت گشت روانه

کردی تو سرانجام می قرب خدا نوش
مرگ آمد و بگرفت تو را سخت درآغوش
* * * *
بی تو چکنم ای گل یکدانه ی حیدر
جان دادی وجان علی ات رفت زپیکر
طفلان تو در هجر تو گیرند بهانه
ای یار جوانمرگ علی،یاس پیمبر

برخیز وببین فاطمه جان قد کمانم
برخیز وببین هجر تو بردست توانم
*. *. *
تابوت تو را غمزده بر دوش ببردم
انگار که صد بار شدم زنده و مردم
بودی تو امانت زپیمبر به بر من
در قبر تورا باز بدستش بسپردم

از بعد تو بودن نبود باور حیدر
دارم طلب صبر خود از حضرت داور

شعر:اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 30
  • آبان
  • 1401
  • ساعت
  • 1:36
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران