برخیز کوچه جای ماندن نیست مادر
اینجا مجال پر کشیدن نیست مادر
حق تو را پیغمبر خاتم عیان کرد
حق تو که پهلو شکستن نیست مادر
خسته شدی اما بیا برخیز از جا
اینجا که فرصت بر نشستن نیست مادر
از انتهای کوچه ها دارد می آید
آنکه به قلبش مهر اصلاً نیست، مادر
یک لحظه دیدم آسمان ما سیه شد
آنچه که شد، امکان گفتن نیست، مادر
-
از کوچه ها باید سفر کرد و گذر کرد
کوچه که پایان غم من نیست، مادر
زینب خودش تنهای تنها بود و می دید
یک جای سالم روی آن تن نیست ، مادر
- سه شنبه
- 15
- آذر
- 1401
- ساعت
- 11:19
- نوشته شده توسط
- وحید ولوی
- شاعر:
-
وحید ولوی
ارسال دیدگاه