• سه شنبه 15 آبان 03


رحمت محض در نگاه او

2299

رحمت محض در نگاه او
بر زبانش فقط بیان خدا
راه گم کرده ایم و می جوییم
از رد پای او نشان خدا
دست هایش کریم تر از پیش
روزی کیسه ی فقیرم شد
من اسیرش شدم نمی دانم
یا که او بود که اسیرم شد
*آخرین نقطه ی کمال است و
صاحب جامع زیارات است
اینکه افتاده روی خاک اینجا
اصل قبله ست ، باب حاجات است
*این که در پلک روی هم زدنی
می رود تا به عالم بالا
که بیارد دلیل بر حرفش
طایر جنتی به زیر عبا
اینکه تنهاست گوشه ی زندان
آیه ی نور و مرد توحید است
دل او در مدینه جا مانده
بیست سالی اگر چه تبعید است
*روی پاهاش جای زنجیر و
اشک با دیده هاش مانوس است
و تپش های قلب او مثل
سوسوی شعله های فانوس است
*پا برهنه امام ما را بر
خار صحرا دوان دوان بردند
دل زهرا شکسته شد در عرش
خبرش را تا به آسمان بردند
بال و پرهای او پر از زخم و
باز ذکر خدا به لب دارد
روزها روزه است این آقا
و مناجات نیمه شب دارد
...
پدر افتاده و پسر اینجا
سینه چاک آمده به بالینش
سر بابا به دامنش بنهد
بوسد این کام زهر آگینش
*کربلا بر زمین پسر افتاد !
پدر آمد کنار نعش پسر !
خون لخته کشید از لب آن
لاله ی قطعه قطعه و پرپر
*سر او را گذاشت بر دامن
دلش آرام تر نشد بابا
سر اکبر به سینه چسباند و
گفت بعد از تو اف بر این دنیا
شاعر:رضا رسول زاده

  • دوشنبه
  • 18
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 6:4
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران