ای نامه سربه مهر مکتوم
ای مادر صبر، ام کلثوم!
ای میوه بوستان احمد
ای حاصل وصلت دو معصوم
مجهول جهانیان، چو زهرا
چون زهره، ولی به عرش،معلوم
هرچند که غافل از تو تاریخ
ما گرچه به غفلت ازتو محکوم
مانند حسین، گشته جاری
عطر تنت از حجاز تا روم
در صبر و وقار، همچو زینب
پرونده ظلم کرده مختوم
خدمت شده افتخار جبریل
وقتی تو و زینبید، مخدوم
شرمنده خطبه بلیغت
منظومه هر کلام منظوم
"" نان و نمک تو خورده مولا
درآن شب واپسین محتوم""
دیدی تو اگر چه داغ زهرا
هم غربت دفن، در شبی شوم
هم داغ برادری که بی سر
هم داغ برادری که مسموم
هم داغ برادری که بی دست
افتاده به خاک از آب، محروم
هم اکبر خود که گشته پرپر
هم قاسم خود که گشته مقسوم
اما زتو صبر گشته عاجز
زیرا تو فراتری ز مفهوم
هم ظلمت کوفه از تو نابود
هم شام سیاه، ازتو معدوم
جانم به فدای خاک پایت
ای سرو خمیده، ام کلثوم!...
- شنبه
- 1
- بهمن
- 1401
- ساعت
- 9:23
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
حسن کردی
ارسال دیدگاه