تا جام شراب را مقابل دیدی
بر غربت عمهجانتان باریدی
*
گیرم که شراب بود و ماتم بوده
اصلاً تو بگو که خیزران هم بوده؟!
*
سهل است گریز روضه را خواندن، نه
صد مرد اسیری برود، یک زن نه
*
هر غم که ندیدهای تو، زینب دیده
حتی گلوی بریده را بوسیده
- چهارشنبه
- 5
- بهمن
- 1401
- ساعت
- 11:5
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه