شهر مکه گشته امشب وادی طور دگر
در جهان پیچیده امشب نفخه ی صور دگر
هر کجا را بنگری برپا شده شور دگر
سر زده از آسمان ها ماه پر نور دگر
هر دلی گردیده از یمن وجودش منجلی
زینت بیت خداوند مبین گشته علی
فاطمه بنت اسد سر تا به پایش ناز شد
با خدای مهربانِ خویش گرم راز شد
بار دیگر از کرامات خدا اعجاز شد
ناگهان دیوار بیت الله از هم باز شد
با ندای ادخلوا وارد به بیت الله شد
زینت بیت خدا نور ولی الله شد
هر دو گل از لطف خالق شامل احسان شدند
مادر و فرزند در بیت خدا مهمان شدند
هر دو از الطاف یزدان چون مه تابان شدند
زین همه لطف و کرامات خدا حیران شدند
فاطمه بنت اسد در بیت حق مادر شده
شعبه پر از عطر و بوی حضرت حیدر شده
بر لب اهل ولا امشب بود شور و نوا
آمده تفسیر کل آیه های هل اتی
روشن از نور علی شد بیت حی کبریا
تا سه روز از لطف حق بوده است مهمان خدا
بعد از آن که صاحب خانه برون از خانه شد
روبروی کعبه احمد محو آن دردانه شد
خانه ی کعبه شده از مقدمش خلد برین
آمده از لطف خاص حق امیرالمؤمنین
آمده آن کس که باشدددر جهان حامی دین
شادمان شد از وجودش قلب ختم المرسلین
کوری چشم تمامی حسودان زبون
خواند حیدر بر روی دست پیمبر مؤمنون
عالم از یمن قدوم او پر از شور و شعف
آمده روی زمین حوران جنت صف به صف
بهر تبریک آمده جبریل در بیت الشرف
شد عیان روی چو ماه مرتضی شاه نجف
جبرئیل وحی داده بر همه عالم پیام
سر زده در سیزده ماه رجب ماه تمام
شیعیان شادند امشب شمع محفل ها تویی
ای امید ناامیدان کعبه ی دل ها تویی
همسر زهرای اطهر، هستی طاها تویی
با نگاهت یا علی حلال مشکل ها تویی
بعد پیغمبر تویی بر عالم هستی امیر
امشب از لطف و کرامت یا علی دستم بگیر
ما همه محو گل روی چو ماه حیدریم
شکرلله شیعه ی با عز و جاه حیدریم
در شب میلاد حیدر در پناه حیدریم
مست جام عشق حیدر با نگاه حیدریم
مرتضی کارش بود تا حشر ذره پروری
حیدری ام حیدری ام حیدری ام حیدری
با بدی هایم خودم دانم که عار حیدرم
هرچه هستم شکرلله از دیار حیدرم
جرعه نوش جرعهای از چشمه سار حیدرم
افتخار من شده این، ریزه خوار حیدرم
هرچه دارم باشد از این حیدر والاتبار
بر من مسکین ولای او بداده اعتبار
بر سر کوی تو من چون سائل دل خسته ام
از همه عالم به جز تو یا علی بگسسته ام
تو کرم کردی و من تنها به تو دل بسته ام
در شب میلاد تو در محفلت بنشسته ام
از طفولیت علی مست تولای توام
از کرامات خدا خاک کف پای توام
درس عشق و عاشقی را از علی آموختیم
پای درس عشق مولا لحظه لحظه سوختیم
حب ودمهر او درون سینه ها اندوختیم
دست خالی دیدگان را بر نگاهش دوختیم
مرتضی بر عالم هستی امام و مقتداست
هرچه داریم از ولای حضرت مشکل گشاست
من کی ام طفل دبستان شما یا مرتضی
من کی ام خار گلستان شما یا مرتضی
شاملم گردیده احسان شما یا مرتضی
گشتهام ریزه خورذخوان شما یا مرتضی
من (رضا) هستم که از لطف شما شرمنده ام
از شما دم می زنم مولای من تا زنده ام
- چهارشنبه
- 12
- بهمن
- 1401
- ساعت
- 10:57
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه