هم مهربانی و کرَم شد همنشینش
هم اشک و آهِ دم به دم شد همنشینش
زينب(س) همان کوهی ست که جای برادر
یک آهِ خیلی محترم شد همنشینش
دور از حسین ِ(ع) تشنه لب؛جایِ برادر
هم مونسَش شد گریه! هم شد همنشینش
در روضه های علقمه هر لحظه داغِ
افتادن ِ صاحب-علم شد همنشینش
با چشم هایش روزِ خوش هرگز ندید و
آرامش و لبخند...کم شد همنشینش
ویرانه بود و زخم ِ پاهایِ رقیه(س)
بوسیدَش و با پشتِ خم شد همنشینش
با خطبه اش در شام و کوفه، کربلا کرد
در بزم نامردان، جنم شد همنشینش
پیراهنِ کهنه به دستش بود و جان داد
در احتضارش نیز غم شد همنشینش
با ذکرِ یازینب(س) گرفت إذن شهادت
تا حاج قاسم در حرم شد همنشینش!
- دوشنبه
- 17
- بهمن
- 1401
- ساعت
- 12:45
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه