باز گویا هوای دل ابری ست
باز درهای آسمان باز است
من ولی تحبس الدعا شده ام
دل من باز فکر پرواز است
**
دیرگاهی ست با خودم قهرم
بسته بر وصله های ناجورم
سر من گرم زندگی شده است
از امام زمان خود دورم
**
غیبت و تهمت و ریا و حسد
جز اعمال واجبم شده است
از دهانم دروغ میبارد
معصیت قوت غالبم شده است
**
ساتر العیب اگر نبودی تو
خلق با من چکار میکردند؟
پرده پوشی اگر نمیکردی
همه از من فرار میکردند
**
زشت و آلوده و خطا کارم
دارم اغرار میکنم یا رب
گرچه بی آبرو شدم اما
باز اصرار میکنم یا رب
**
جرم و کم کاری ام قبول اما
تو که از حال من خبر داری
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمنان نظر داری
**
جان مولا بیا در این شبها
نظری کن که سر به راه شوم
مثل روز تولد از مادر
باز هم عاری از گناه شوم
**
قسمت میدهم به آقایی
کز می عشق فاطمی مست است
شب احیا گرفته قرآن را
بر سر خود اگرچه بی دست است
**
قسمت میدهم به آقایی
که فدایی شده به جان حسین
غیرتش مثل ضربت حیدر
افضل من عبادت الثقلین
**
چه بگویم عموی من عباس
روضه هایش همیشه مکشوف است
کاش اینها دروغ بود ولی
قصه آن عمود معروف است
- دوشنبه
- 18
- دی
- 1391
- ساعت
- 13:12
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه