#مدح_میلاد_امام_حسین_علیه_السلام
باز در مدحِ تو هر قافیه سر گردان است
بیت بیتِ غزلم بی سر و بی سامان است
ای که یادِ تو به هر یاد سزاوارترین
ای که نامت همه جا عطرِ گل و ریحان است
من به جادوی نگاهت همه دم محتاجم
هر چه دارم همه از موهبتِ جانان است
من که عمری ست گرفتارِ سرِ کوی توام
اصلاً این آتشِ جانم همه از هجران است
امشب از اشک وضو کردم و از خونِ جگر
که علاج دلِ تنگم کرَم و احسان است
وَ تو آن چشمه ی فیضی و دوای همه درد
خوشم از درد که با دستِ شما درمان است
حال، این نوکرِ سرگشته وُ این دستِ نیاز
چو کویری که نگاهش طلبِ باران است
من به گهوارهی تو دستِ توسل دارم
نیمه جانی ست مرا در قدمت قربان است
دست بر سینه به پیشِ قدمت استادم
همچو یک بندهی عاصی که برِ سلطان است
ای غزالِ غزلم شور بده بر سخنم
نامِ تو زینتِ هر دفتر و هر دیوان است!
#چهارشنبه_شب_۳_اسفند_۱۴۰۱
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi
- چهارشنبه
- 3
- اسفند
- 1401
- ساعت
- 21:4
- نوشته شده توسط
- ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه