در کوچه می وزند به شوقش نسیم ها
گل می کنند در نفس او شمیم ها
در دستهاش یاس و انار و کبوتر است
وقتی که می رسند کنارش یتیم ها
بر شانه آسمان اجابت نشانده است
پر می زنند دور و برش یاکریم ها
غلطانده است آن شتر سرخ را به خون
تا بیش از این شکسته نگردد حریم ها
از کوچه ها و خاطره هایش گریز نیست
خونین جگر بوده حسن از قدیم ها
شیرین تر از عسل به لب قاسمش رسید
وقتی که کشته شد به بلای عظیم! ها!
شاعر : فاطمه نانی زاد
- دوشنبه
- 18
- دی
- 1391
- ساعت
- 15:8
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه