ساحل امنم تو باشی فکر طوفان نیستم
تا در آغوش توام در بند هجران نیستم
گر بنا باشد که از چشمت بیفتم لحظه ای
روز و شب در سجده هم باشم مسلمان نیستم
هر چه پیش آید خوش آید در مسیر مشهدت
درد اگر از یار باشد فکر درمان نیستم
بس که لطفت شامل هر روسیاهی بوده است
وقت حاجت خواستن، سر در گریبان نیستم
اینکه جلد گنبدت ماندم ، خدا را شاکرم
اینکه عمرم در حرم سر شد پشیمان نیستم
قول دادم زیر پای زائرانت جان دهم
من خودم را می شناسنم ،سست پیمان نیستم
کاش آغازِ تمام صبح هایم با تو بود..
حسرتش را می خورم اهل خراسان نیستم
- جمعه
- 8
- اردیبهشت
- 1402
- ساعت
- 21:39
- نوشته شده توسط
- احسان نرگسی
- شاعر:
-
احسان نرگسی رضاپور
ارسال دیدگاه