• یکشنبه 9 اردیبهشت 03

 اسماعیل تقوایی

تقدیم به حضزت نرجس خاتون-دختر قیصر روم هستم وفخرم اینست

231

یا حضرت نرجس(س)
نوه ی قیصر روم هستم وفخرم اینست
که مسلمان شده، اسلام مرا آیین است

از ازل مهر حسن در دل خود داشته ام
خواستگاری من از سوی رسول دین است

خواب دیدم که شدم تازه عروس زهرا(س)
بعد از آن کام من از این قضیه شیرین است

رفته در بند اسارت که شوم آزاده
این چنین است بهشتی شدنم، تضمین است

عسکری هست کنون سایه روی سر من
مهر او رنج غریبی مرا تسکین است

من قرارست شوم جان جهان را مادر
بین نسوان دو عالم سبب تحسین است

نرگسم من، گل من عطر عجیبی دارد
کل افلاک از این بوی خوش عطر آگین است

افتخاراست مرا مادری این مولود
مهدی ام روشنی دیده هر مسکین است

ریشه ی ظلم کند وقت ظهورش پسرم
چاره ی اهل ستم درگه او تمکین است

ای خوش آنروز که او تکیه زند بر کعبه
شیعیان را به جهان آرزوی دیرین است

به صلاح آورد او کل جهان بعد ظهور
چونکه او حجت آخر ز برای دین است

شعر:اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1402
  • ساعت
  • 17:59
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران