یا عباس ع
چه غوغایی به پا شد در حرم، وقتی تو افتادی
پریشان شد نگاه خواهرم وقتی تو افتادی
نگاه آن حرامی ها به سمت خیمه ها چرخید
نمی دانی چه آمد بر سرم وقتی تو افتادی
ستون خیمه افتاد و ز غم پیچید در صحرا
صدای وا عمو، وا معجرم...، وقتی تو افتادی
میان گاهواره دست و پا می زد که برگردی
برایت روضه خوان شد اصغرم وقتی تو افتادی
دو تا شد قامتم سقا " وَ قَلّتْ حیلَتی " عباس
علمدار و امیر
لشکرم وقتی تو افتادی
کنار پیکر بی دست تو، دستی است بر پهلو
به پا شد عطر یاس مادرم وقتی تو افتادی
نعیمه امامی اشلق
- شنبه
- 3
- تیر
- 1402
- ساعت
- 7:46
- نوشته شده توسط
- نعیمه امامی اشلق
- شاعر:
-
نعیمه امامی
ارسال دیدگاه