بين كبوتران تو تنهاترين منم
نذرتو كرده مادر من ديده و تنم
اصليتم به نوحه گران تو مى رسد
باشد به كنج مجلس انس تو مامنم
من از تبار در به دران توام حسين
كرب و بلا بود به خدا شهر وموطنم
تنها به شوق بودن در هيئتت خوشم
باشد به زير سقف سراى تو مسكنم
ولله بهر جنّت و رضوان نيامدم
در آتشم بيفكن و بنگر كه اى صنم
آنجا ميان شعله اگر رخصتم دهند
ديوانه واراز غم تو سينه مى زنم
مى گفت يكى از سينه زنهاى امام حسين رو خاك كرديم، همه رفتند من نشستم بازم براش خوندم، شب خوابش رو ديدم گفت شما بالا سينه مىزديد ما پايين، سينه زن تا قيامت سينه زنه،
حلالا قاسمش ببين چقدر عاشق عمو شده، هم ادب داره، هم مطيعه، هم عبدصالحه، هم مىخواد جونشرو قربون كنه، ايستاديد ابىاعبدا... با اكبر چره كرد، اومداجازه گرفت.
شيخ جعفر شوشترى مى گه، روضه ابى عبدا... مثل آيه ى قرآنه
من اينطور فكر مى كنم كه آقا )امام حسين عليه السلام اين سؤال را مخصوصاً در شب عاشورا از قاسم بن الحسن كرد. مى خواست اين سؤال و جواب پيش بيايد تا مردم آينده فكر نكنند كه اين جوان در آرزوى دامادى بود، ديگر برايش حجله درست نكنند، خيانت نكنند! لذا، آقا فرمود كه اوّل من سؤال مى كنم؛ كَيْفَ المَوتُ عِندك؟
مردم و كشته شدن در ذائقه ى تو چه مزه اى دارد؟
فوراً قاسم عليه السلام گفت: اَحلى مِنَ العَسَل
- دوشنبه
- 18
- دی
- 1391
- ساعت
- 16:49
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه